مانند مادر

آذرچهر، دارای چهره ای چون آتش

چمن‌چهر، خوش سیما

زيبارويی كه دارای ناز است

اصیل، آزاده

سبزه زار، مرغزار، زمین سبز و خرم

 ظرفی که در آن شراب می‌خورند، پیاله، ساغر، جام

نام گیاهی خوش‌بو

 دانش، آگاهی، فرزانگی

(مجاز) نژاده، اصيل، لقبی است كه در شاهنامه به همای دختر بهمن داده شده

محل خارج شدن طبیعی آب از زمین

شعر، غزل، سرود، نغمه

ویژگی کسی که با ناز و خرام راه برود، خرامان، خرامنده، پیاله شراب، پیمانه باده

پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد

جمع چشم، (مجاز) عزیز و گرامی

خوش سيما، زيبا، (مجاز) زن گندمگون و سبزه را گويند

چهر، روی، صورت

شعر به ویژه قصیده

چشم ها

صلیب، کنایه از زلف معشوق است.

نام رودی و دهی در حوالی شهرکرد

الهه مهتاب

گل

توت فرنگی

مانند ماه

اسب به ویژه اسب سفیدرنگ

جوانه درخت، شکوفه برگ

چکاوک

پرستو

چشمه

دارای چهره ای روشن و لطیف چون آب

روشن کننده صورت

آراینده چهره

چهر افروز

نام شخصی در کتیبه کعبه زرتشت

آن که چهره ای زیبا چون بهشت دارد

کوهستان بلند

مانند مادرم

نوعی پرنده

مانند ماه

مانند آب و باران زندگی بخش و گوارا

علاج، درمان، تدبیر