نظير، مانند، همسر، همدم، رفيق

رهایی یافته، کامیاب، رستگار شده

جان و روح، دم و لحظه

آواز، شهرت، عقیده

ستایش، پرستش، نماز، جشن، نام مهم‌ترین بخش از پنچ بخش اوستا

آرامش دهنده دل، محبوب، معشوق

همچون دل، مثل قلب، (به مجاز) داراي احساس و عاطفه

پشتيبان، حامی

شبیه به مهر، مهربان و با محبت، زیبارو مانند خورشید

معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز

بمان برایم، نام شخصیتی در شعر نیما یوشیج

ماهی که چون گل یاس است، یاسی که چون ماه است، (به مجاز) زیباروی و با طراوت

قطره‌های آب که از ابر فروچکد

یگانه، بی‌نظیر، بی‌همتا، تنها، صميمي، يك رنگ، بي‌ريا

(به‌مجاز) خوش قامت و زیبا، كلمه تحسين به معنی آفرين، مرحبا، نام نوعی درخت

منسوب به آریا، آریایی

فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، (به مجاز) دوره‌ شادابی هر چيز

آن‌که چهره‌اش مثل نیاکان است، (به مجاز) اصيل

موجب آرامش و شادی دیگران، محبوب، معشوق

شبيه به نيل، مثل نيل

مانند ماه، (به مجاز) زيبارو

نجات یافته، آزاد

نام همسر بابلي اردشير پادشاه هخامنشي، دختر پاک، فرشته کوچک

خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان، ای عزیز

قسم، اقرار، اعتراف

نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی

معشوقک زیباروی، خوب‌روی دوست داشتنی و زیباروی محبوب

خوب، خوش، زيبا، ظريف، بسي نيك

خورشید آریایی، بانوی درخشان

آریایی نیک پندار، آریایی نیک خو، هميشه بهار كوهی

نام گلی خوشبو، یاسمن

شادرو، شاداب، دارای چهره‌ی شاد

زاده شهر، نام دختری زیبا که داستان‌های هزار و یک شب از زبان او نقل شده است

روشن، روشنایی، نور

نام نوعی گل خوش‌بو، به مجاز چشم معشوق

وطني، بومی

بسيار دوست داشتني، با ارزش، زیبا و ظریف، عزيز و گرامي، معشوق

گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم‌کره‌ی شمالی

محافظ، نگه‌دارنده

درخشان، نورانی، باهوش، سفید

پانید، شکر، شیرین

مروارید نیک و خوب، (به مجاز) گران‌بها و ارزشمند

مانند ماه، زیبارو، ماهسان

خیر، احسان، خوبی، نيكوكاری، ثواب

نوعی پارچه با نقش‌های بته‌جقه یا اسلیمی

نوعی دیبای منقش، حریر، پرده نقاشی، تابلو، نوعی انگور، پرنیان

هراس، بیم، فرصت و زمان پرداختن به كاری، فراغت و آسایش، توجه و التفات

وجود، زندگی، جهان، دارایی

خالص، پاک

زیبا مانند پری

نام گلی زینتی و بسیار خوش‌بو با رنگ‌های زرد، سرخ، سفید و بنفش، گل منسوب به حضرت زهرا (س)

گلِ ماه، (به مجاز) زيبارو

نقش رنگین، تصوير، معشوق و زن زیبا روی، زيور، زينت

شكرگزاري (به درگاه خداوند)، تمجید، ستودن

محرم اسرار، همدم، ويژگی هر يك از دو يا چند نفری كه راز خود را به يكديگر می‌گويند

بزرگ، یاقوت کبود، (به مجاز) زیبارو

منسوب به آدین، دارای زیور، زینت و آرایش، (به مجاز) زیبا

پرنیان، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار

دارای جد و نیای باشکوه، اصیل

منسوب به مهر، بانوی مهربان، دختری که مانند خورشید درخشان است

اختر، اقبال، کوکب

عبادت، پرستش، دعا، ستایش

یکتا، بی‌نظیر، بی‌همتا، صميمي، همدل

منسوب به آترین، آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم

منسوب به رَزان، سنجیده شده، با وقار و آراسته

شاه‌دانه

آرتین

بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است.