معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز

خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان، ای عزیز

یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ

گوهرها، سنگ ها و زیورآلات قیمتی و زینتی

آهو، غزال، چشمِ زیبا

آب حیات دهنده و زندگی بخش

جان افروز، روشن کننده جان

پاینده، پایدار، همیشگی، ابدی، (قید) تا همیشه

عناب، سنجد، میوه ای تیره و قرمز به اندازه زیتون

فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان

زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا

زن جهد کننده و کوشا و ساعی

بزرگوار، عظمت، بزرگی

بزرگ، بزرگوار، باشکوه

زن زیبا، نیکو، نیکو سیرت، پسندیده

بهشت، باغ ها، دل، قلب

فردوس، بهشت، باغ

بهشت‌ها

حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن

خوب، نیکو، زیبارو، شایسته

کیهان، جهان، گیتی

ترکیب دو اسم جهان و آفرین (دنیا و ستایش)

نو، جوان، شاخه تازه درخت

فروغ بخش جان، (مجاز) جان افروز

كيهان، عالم، گيتی، دنيا، (به مجاز) فرهنگ، نمادی برای بزرگی و عظمت، مردم دنيا و زندگی

معشوق، محبوب، درست و حسابی، سخت و کامل

زینت دهندۀ جهان، (مجاز) زیبا، آرایندۀ جهان، نظم دهنده به جهان

نور دهنده به جهان، تابنده بر عالم

دختر شهره در عالم

مايه‌ي افتخار جهان

محبوبه، معشوقه

کشتی، سفینه، ناو

نوعی گل زینتی

خدا و پرنسس

نیکویی، خوبی

نام یکی از فرشتگان الهی

آرام کننده جان، باعث آرامش

آرامش دهنده جان، محبوب

بانویی که چون جان عزیز است

بچه سال

از شخصیتهای شاهنامه

دختر پادشاه بزرگ

دختر زیبا

گوهر

آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا

روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم

مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)

ژیلا، ژاله تگرگ

زنی که گردنی بلند، کشیده و زیبا دارد.