معنی آیسو

قصه‌ای برایتان دارم، قصه‌ای که نامش را گذاشته‌ام "دلتنگی ماه". داستان از جایی شروع می‌شود که ماه تمام می‌شود، یک ماه کامل، گرد و زیبا، پرنور و درخشنده، یک شب که ماه کامل بود به پایین یعنی زمین نگاه می‌کند، او تصویر خودش را واضح و شفاف درآب یک رودخانه‌ی آرام می‌بیند، این اولین باری بود که ماه تصویر خودش را می‌دید، خیلی تعجب کرد اما بسیار خوشحال شد، احساس کرد که یک دوست جدید پیدا کرده است، می‌تواند او را نگاه کند و با او حرف بزند. برای او عجیب بود که چرا تصویرش در آب این‌همه شفاف و نزدیک است. تصمیم گرفت از رودخانه بپرسد. رو کرد به رودخانه و گفت: رودخانه جان چرا تصویر من به من اینقدر نزدیک است گویی که در آینه نگاه کرده‌ام، همه چیز واضح و شفاف است. رودخانه لبخندی زد و گفت: ماه عزیز برای آن است که آبی که در نگاه کرده‌ای زلال است و هیچ آلودگی ندارد، هم زلال است و هم آرام. برای همین است که می‌توانی تصویر خودت را بدون کمترین تکانی ببینی و لذت ببری. ماه ابروهایش را بالا انداخت و گفت: عجب! تو چطور این‌همه پاکی؟ چه کار کرده‌ای؟ رودخانه گفت: من از هیچکس کینه‌ای به دل نگرفته‌ام، بدی‌ها را فراموش کرده‌ام و دلم را صاف کرده‌ام تا چیزی نتواند آن را کدر کند. اگر ناراحت می‌شدم تو نمی‌توانستی خودت را در من ببینی. توهم برای اینکه پرنور باشی و شب را روشن کنی نباید از دست کسی ناراحت شوی و اگر شدی باید او را ببخشی و فراموش کنی. ماه و رودخانه همینطور تا طلوع خورشید با هم حرف زدند و خندیدند. ماه بعد وقتی ماه هلال بود بسیار ناراحت بود او دلش می‌خواست همیشه گرد و کامل باشد و تصویر خودش را در آب ببیند او بسیار دلتنگ شده بود و کمی نورش کم شده بود. همان موقع بود که از بالای رودخانه عبور می‌کرد. رودخانه صدایش زد و گفت: دوست من چرا امشب کم نوری چیزی شده؟ ماه گفت: من دلتنگم رودخانه! دلم می‌خواهد تصویر کاملم را در آب ببینم اما چند هفته دیگر باید صبر کنم. کاش همیشه گرد و کامل بودم. رودخانه گفت: این را نگو چون زیبایی تو به همین است که کم کم کامل می‌شوی، می‌دانستی که آدم‌های زیادی از این ویژگی تو لذت میبرند و می‌نشینند تا تو کامل شوی! و بعد جشن بگیرند؟ ماه با تعجب گفت: واقعا؟ پس من وقتی کامل هم نیستم زیبا هستم؟ رودخانه گفت: بله خودت را در آب نگاه کن. و ماه خودش را درآب نگاه کرد. رودخانه درست می‌گفت او زیبا بود و زیباتر می‌شد تا نهایتا زیبایی‌اش تمام شود. اوشاد شد و پرنور و شب را روشن‌تر کرد.
قصه‌ی بالا درباره‌ی دختر شماست اگر نام او را "آیسو" بگذارید. آیسو نامی ترکی است که از دو بخش: آی به معنای ماه و سو به معنای آب تشکیل شده و به ماهی می‌گویند که چون آب زلال است و به ماهی که عکسش کاملش در آب می‌افتد. این همه زیبایی را در یک نام جمع کنید و به دخترتان هدیه دهید، حتما این نام او را خوشحال خواهد کرد.

آیا این قصه رو دوست داشتید؟ اسم آیسو رو چی؟ احساستون به این اسم چیه؟