اسم فارسی
(اوستايي، āthvoya) 1- به معنی از خاندانِ «آثویه»؛ 2- (در دساتیر) نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعدا معنی شد […]
1- (آتر = آتش + ين (پسوند نسبت))، منسوب به آتش، آتشين؛ 2- (به مجاز) زيبارو؛ 3- (اَعلام) (در دورهي هخامنشی) آترین بانویی نامدار ا […]
(مخفف آراينده)، 1- آراستن؛ زيور، زينت و آرايش؛ 2- آرايشكننده، آراينده. [اين واژه با واژهي عربي آرا (آراء) به معني رأيها، نظرها […]
1- (اَعلام) (در آیین زرتشتی) نام فرشتهي موكل بر دين و تدبير امور و مصالحي كه به روز آراد متعلق است، روز بيست و پنجم ماه شمسي به […]
(معرب از يوناني)، (اَعلام) 1) نام يكي از چند تن الههي يوناني كه بر سكههاي اشكاني صورت يا علامت آنها نقش شده است؛ 2) آرتميس (در […]
(پهلوی، ārzok) 1- خواهش، كام، مراد، چشمداشت، اميد، توقع و انتظار؛ 2- ميل و اشتياق براي رسيدن به مراد يا مقصودي معمولاً مطلوب؛ 3- […]
1- درخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) نام يكي از تيراندازان زمان منوچهر شاه كه ماجراي پرتاب تير او از داستانهاي حماسي است؛ 2) نام پسر دوم كي […]
1- داراي زور خرس، خرس نيرو؛ 2- (اَعلام) پسر آريامنه و پدر ويشتاسپ و نام نیای داریوش بزرگ شاهنشاهِ هخامنشي در قرن 5 پیش از میلاد.